نقد و بررسی عکاس دوره گرد

 

خبر نقد عکاس دوره گرد در ایسنا 

 

باغ آینه كرج برگزار می کند:

 

جلسات نقد وبررسي کتاب


 اولین جمعه ی هر ماه  

 

   همراه با جلسه باز براي گفتگو و پرسش و پاسخ درباره آثار مورد نقد



برگزاري اولين جلسه  : جمعه هشتم مهر ماه 90 ساعت 30/16
نقد وبررسی مجمومه شعر

 

"عکاس دوره گرد" سروده  حامد رحمتي

با حضورشاعر و مدعوين از سراسر كشور
 

منتقدان :

 

علیرضا عباسی


مهرنوش قربانعلی

 

سالار عبدی

 


شرکت برای عموم علاقه مندان آزاد است

آدرس : کرج بعد از پل آزادگان خیابان شهید حسینی پلاک 39 موسسه

 

فرهنگی هنری باغ آینه

 

دوربین روی دست

 

رضا حیرانی  منبع سایت هزار کتاب

 حامد رحمتی از آن شاعرانی‌ست که انتشار کتابش برای خود من خیلی لذت‌بخش بود. می‌دانستم او زمان زیادی را در انتظار عکاس دوره‌گرداش نشسته و پروسه‌ی انتشار این کتاب زمانی طولانی داشته‌. عکاس دوره گرد کتاب فضاهاست. حامد رحمتی با درک اهمیت فضا‌سازی به‌عنوان یکی از نکاتی که می‌تواند شعر یک شاعر را از شباهت به دیگران دور کند تلاش زیادی کرده تا با فضاسازی‌های مدام شعری برای امروز بنویسد. شعری که برای جلوه داشتن، خود را آلوده به ژست‌های سطحی و اداهای زبانی که کارکرد درون متنی پیدا نمی‌کنند نکرده است. متانت فردی مولف در سطر‌سطر این شعرها مشخص است. شاعری که بر عکس بسیاری از هم نسلانش به خوبی جهان‌بینی‌اش در آثار موج می‌زند. هرچند، گاهی برای به رخ‌کشیدن این جهان فردی به دام توضیحات می‌افتد و مدام حرف می‌زند اما همین که می‌داند شعر امروز بیش از هر چیز نیازمند شاعرانی‌ست که به پشتوانه‌ی داشتن اندیشه و قدرت تحلیل پیرامون حرفی برای گفتن داشته باشند و صرفا به چند تصویر یا دو سه شگرد زبانی دل‌خوش نباشند، خودش موهبتی‌ست. دایره واژگانی رحمتی در بعضی آثار، وسعتش را نشان می‌دهد اما در چند شعر، همین شاعر نشان می‌دهد برای انتخاب واژه چندان وسواس به خرج نداده است و این همان جایی‌ست که او تمایل به حرف زدن دارد و فراموش می‌کند این‌همه توضیح اضافه آفتی‌ست برای شعرش. لحن روایی این مجموعه و شیوه‌ی استفاده از روایت، ما را امیدوار می‌کند که در آثار بعدی، رحمتی بتواند کارکرد تازه‌ای از روایت را به ما نشان بدهد. اما در این مجموعه همانند حرکت روی لبه‌ی تیغ گاهی این استفاده از روایت به نفع شعر تمام شده و گاهی به ضررش. هرچند نام مجموعه اگر به‌عنوان یک نشانه قرار بود به ما کلیدی برای ورود به دنیای کتاب بدهد اما تصویر‌سازی‌های عکاس دوره گرد چندان دخلی به ثبت لحظه‌های ثابت ندارد و بیش‌تر شبیه دوربین روی دست ما را در پیچ‌و‌خم سوژه‌های رحمتی می‌کشاند و این مسئله‌ای‌ست که رحمتی باید در کارهای بعدی‌اش به آن توجه بیش‌تری کند. چرا که به اعتقاد من اتفاقا شیوه‌ی تصویر‌سازی‌های رحمتی وقتی در کنار فرم روایت او قرار می‌گیرد یک فرصت عالی برای او می‌سازد، پس او خوب می‌داند دوران تصویر‌های کارت پستالی گذشته است و حال سوال اینجاست آیا حیف نیست تنها به صرف زیبایی یک عنوان مرعوب آن بشویم؟ حامد رحمتی در این کتاب اتفاقا نه عکاسی دوره گرد که بیش‌تر عابری‌ست که از کنار جزئیات اطرافش ساده نمی‌گذرد و تنها به ثبت یک فریم ساده قانع نشده و لحظه‌ها را با تمام پیشینه و آینده‌اش دنبال می‌کند. و این‌جاست که او از شاعری متوسط تبدیل به شاعری قدرت‌مند می‌شود که می‌تواند یکی از آیندگان درخشان شعر ایران باشد. در پایان شعری از این مجموعه را بخوانیم که در این وانسفای خواندن شعر خوب غنیمتی‌ست.

 

 

من بودم...


آن مؤلفی که باید می‌مرد


کاغذهای دفترم را


به آتش کشیدم


و کبوتری سفید


به دست‌های شما رسید


شاعر شعر می‌نویسد


قصاب گوشت می‌فروشد


و مرگ با چهره‌ای خندان


از کنارمان می‌گذرد.


می‌دانی؟


خاصیت زندگی همین است


گلوله‌ای


در تاریکی شلیک کرده‌اند


گلوله‌ها


به هدف نزدیک که می‌شوند


پناه می‌گیریم


گلوله‌ها


به هدف که می‌خورند


آرام می‌گیریم.