لبهای بسته

حنجره را    تنها        می گذارند

وکلمه های عریان

در فواصل بوسه ها ی رو به راه

پرنده می شوند

اوج می گیرند

نقطه

- کاشی ها سهم بزرگی از خانه اند -

و پنجره زخم زبان فصل ها   رنگ ها

بهار که سر زده بیاید

پشت لب دختران شهرسبز می شود

و برای گشودن بلوغ دگمه ها

هزار رایحه

هزار بهانه می شود

همین پرده های سر به راه

اگر لحظه ای کنار روند

طبیعت شب صدای خانه را زنانه میکند.

 

این شعر در سایت وازنا